پرسش :

شنیده ‏ام که مأمون اگر با پاسخ منفی امام رضا (علیه‏السلام) روبه رو می‏شدف ایشان را به شهادت می‏رساند، به نظر اینجانب قیام و شهادت همچون نهضت امام حسین (علیه‏السلام) خیلی بهتر از ولایتعهدى و سپس شهادت در کاخ ظلم و ستم بوده است، لطفاً دراین خصوص توضیحاتی بیان فرمایید؟


پاسخ :
پذیرش ولایتعهدى براى گریز از شهادت نبود بلکه مى‏توان از آن به عنوان بهره‏گیرى از یک فرصت نام برد که ثمره آن، افشاى چهره پنهان مامون، رواج فرهنگ اصیل اسلامى و نیرو بخشیدن به پیروان بود. در تبیین این امر، به نکات دذیل توجه فرمایید:
1. در فرنگ شیعى، فرقی بین ائمه (علیهم ‏السلام) نیست بلکه اگر امام رضا(علیه‏ السلام) در زمان امام حسین(علیه ‏السلام) بود قیام می‏کرد و امام حسین(علیه ‏السلام) هم اگر در زمان امام رضا(علیه‏ السلام) بود ولایتعهدى را مى‏پذیرفت.
2. تعدد روش سبب می‏شود که ائمه طبق شرایط آن زمان، عمل مناسب آن موقعیت را انجام دهند. امام حسین (علیه ‏السلام) در زمان معاویه قیام نکرد ولى در آغاز خلافت زیاد قیام نمود و در این مقطع زمانى، شرایط براى یک قیام آماده بود ولی در زمان امام رضا(علیه‏السلام) آماده نبوده است.
مقام معظم رهبری نیز بر نقش شرایط زمان در تعدد روش ائمه تاکید داشت و مى‏فرماید:
اگر امام حسین(علیه ‏السلام) می‏خواست در زمان معاویه قیام کند پیام او دفن می‏شد این به خاطر وضع حکومت در زمان معاویه است. سیاستها جوری بود که مردم نمی‏توانستند حقانیت سخن حق را بشنوند لذا همین امام حسین(علیه‏ السلام) در زمان خلافت معاویه ده سال امام بود چیزی نگفت اقدامی نکرد چون موقعیت در آن زمان مناسب نبود نه این که امام حسن(علیه‏السلام) اهل این کار نبود امام حسن و امام حسین فرقی ندارند امام حسن و امام سجاد فرقی ندارند... زمان امام حسین(علیه ‏السلام) شرایط آماده بود.(1)
3. امام به قیام و کشته شدن از سویى و ولایتعهدى از سوى دیگر مخیر نبود و ایشان نیز باید اولین راه را باید انتخاب می نمودند. هر چند که صرف همکاری که گناه نیست ؛ نوع همکاری مهم است . استدلال خود حضرت رضا علیه السلام در مقایسه با حضرت یوسف ؛ که « او پیامبر بود و من وصی پیامبر ، او از مشرک ، تقاضایی کرد و من مجبور به قبول آن از سوی مسلمانی شدم ؛ او خود تقاضا کرد و من مجبور شدم » ، نشان می دهد که صرف همکاری با حکومت ظلم ، گناه نیست ، مهم چگونگی آن است و می بینیم که در مدت ولایتعهدی امام ، کاری به نفع عباسیان صورت نگرفت ، ولی حضرت با تثبیت شخصیت علمی خود از طریق دستگاه خلافت و جواب به شبهات علمی به نفع اسلام هم کار کرد .(2)
4. امام رضا (علیه ‏السلام) با قبول ولایتعهدی از یکسو اساس شیعه و جان شیعیان را به خوبی حفظ کردند و دوستداران اهل بیت را که در طول دوره عباسیان تحت فشار و شکنجه بودند امان بخشیدند و با شرکت در جلسات مناظره علمی و بیان احادیث و معارف اصیل اسلام، مکتب اهل بیت را گسترش دادند و از سوی دیگر با ابراز ناراحتی خود عدم شرکت در کارهای حکومتی و بیان نقایص کار مأمون و سرزنش او در عدم رضایت روش رسول خدا و باطل و طاغوتی بودن حکومت او را بر همگان آشکار ساختند.
حضرت آیت الله خامنه‏اى صادر نموده است‏به بعضی از علل این طرح و توضیح اهداف آن پرداخته ودر این باره چنین مى‏فرماید:
«در این حادثه، امام هشتم علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) در برابر یک تجربه تاریخی عظیم قرار گرفت و در معرض یک نبرد پنهان سیاسی که پیروزی یا ناکامی آن می‏توانست‏سرنوشت تشیع را رقم بزند، واقع شد. اما امام هشتم با تدبیری الهی بر مامون فائق آمد و او را در میدان نبرد سیاسی که خود به وجود آورده بود به طور کامل شکست داد و نه تنها تشیع ضعیف یا ریشه‏کن نشد بلکه حتی سال دویست و یک هجری یعنی سال ولایتعهدی آن حضرت، یکی از پربرکت‏ترین سال‏های تاریخ تشیع شد و نفس تازه‏ای در مبارزات علویان دمیده شد و این همه به برکت تدبیر الهی امام هشتم‏علیه السلام و شیوه حکیمانه‏ای بود که آن امام معصوم در این آزمایش بزرگ از خویشتن نشان داد.»(3)
4. امام پس از مراسم بیعت، خطبه کوتاه ایراد نمودند ؛ به این نکته دقت کنید:
«ان لنا علیکم حقا برسول الله (صلى‏الله‏علیه‏وآله)، و لکم علینا حق به، فإذا أدیتم إلینا ذلک وجب علینا الحق لکم.
براى ما بر گردن شما حقى بنام رسول اکرم(صلى‏الله‏علیه‏وآله) مقرر است و همچنان بنام رسول الله حقى هم براى شما بر گردن ماست در آن وقت وقت که شما تکلیف خود را ایفا کنید ما نیز حق شما را ادا خواهیم کرد.»(4)
پی نوشت ها:
1) آیت الله خامنه‏اى، بدیع ترین گفتار در نهضت حسینی، ص‏12و 13.
2) مجموعه آثار، ج 18 ، ص 139
3) ماهنامه کوثر، شماره 1. از پیام معظم له به نخستین کنگره جهانی حضرت رضا علیه السلام.
4) مقاتل الطالبین، ص 455 و 456.
porseman.org